تابستان گرم آقا پارسا
پارسای نازم ! اولین تابستون رو هم تجربه کردی . البته من هم به نوعی اولین تابستون زندگی ام رو تجربه میکنم، آخه با تو احساسی رو تجربه میکنم که قبلا نداشتم . با چنین حس و شور و عشقی ، من هم مثل تو همه چیز برام تازگی داره. حس آدمی رو دارم که از یه خواب طولانی بیدار شده. همه چیز تازه معنا پیدا کرده . همه چیز رنگ تازه ای گرفته. باز زیاد حرف زدم ، قراره اینجا از تو بنویسم ، دارم از خودم میگم ! عزیزکم! الان دیگه یازده ماهه هستی. خیلی تند و فرز چهار دست و پا راه میری و از هر چیزی که بتونی میگیری و بلند میشی . به همه چیز کار داری! هر چی کشو باشه ، در باشه، زیر مبل ، حمام ، کابینت ، ........ خلاصه به همه جا سر میزنی . علاقه زیادی ...
نویسنده :
مامانی
15:20